اینجا فوران زندگی آنجا مرگ
مانده ست به انتظار انسانها مرگ
( یک روز به دیدار شما می آیم)
این نامه برای زنده ها امضاء مرگ
با بال و پرت نگو که ماندن ننگ است فریاد نزن که آسمان خوش رنگ است
برگرد پرنده دل به پرواز نبند اینجا دل یک فقس برایت تنگ است
سرمای تو کشت خواهرم را ای برف! خون کرد دل برادرم را ای برف
آهسته ببار تا بیابم شاید گیسوی سپید مادرم را ای برف
خاکی بودم به خویش مغرور شدم
بر اصل خودم وصله ناجور شدم
تو کوه به کوه می رسیدی به خودت من شهر به شهر از خودم دور شدم
ای در پروبال ما پرو بال خودت ! ما را نکشان چنین به دنبال خودت
کالای شکسته را خریداری نیست این دل که خودت شکسته ای مال خودت****Bia2******
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت